محل تبلیغات شما

جای سعدی خالی است

می خواستم راجع به انتخابات مجلسی که دیگر در راسامور نیست و میزان رای ملت است رنگ باخته بنویسم ولی دیدم واقعا جای سعدی خالیاست و قدر این مرد بزرگ را امثال امرسون شاعر بزرگ آمریکایی می داند که می گوید : که اگر کسی نتواند قدرسعدی را بشناسد، عیب کار در فهم اوست نه در هنر سعدی

و باز می فرماید : کتاب گلستان را یکی از اناجیل و کتب مقدسدیانتی جهان می‌دانست و معتقد بود که دستورهای اخلاقی آن، قوانین عمومی و بین‌المللیاست. وی میگوید: (سعدی به زبان همه ملل و اقوام عالم سخن می‌گوید وگفته‌های او مانند هومر، شکسپیر، سروانتس و مونتنی، همیشه تازگی دارد(

بنی آدم اعضای یکدیگرند        که در آفرینش ز یک گوهرند

چو عضوی به درد آورد روزگار    دگر عضوها را نماند قرار

تو کز محنت دیگران بی غمی     نشایدکه نامت نهند آدمی

این باور شگرف و ارزشمند انسانی که همه انسان ها در کرهزمین در طول تاریخ آن را تحسین می کنند، باور اندیشمند بزرگ ایرانی است که پیامدهاو آثار خرابی های گسترده و جبران نشدنی پس از حمله مغول ها و تیموریان را دیده ودارد برای ایران و جهان نسخه ای ناب می نویسد.

و  با ما میآموزد با این باور ناب الهی و انسانی چگونه باید زندگی کنیم توجه فرمائید:

یکی روبهی دید بی دست و پای         فرو ماند در لطف و صنع خدای

که چون زندگانی به سر می‌برد؟         بدیندست و پای از کجا می‌خورد؟

در این بود درویش شوریده رنگ        که شیریدر آمد شغالی به چنگ

شغال نگون بخت را شیر خورد           بماند آنچه روباه از آن سیر خورد

در ادامه فردی که نظاره گر بود در این اندیشه شد مثلروباه در کناری بنشیند تا شیری پیدا شود و باقیمانده خوراک شیر را بردارد و

یقین، مرد را دیده بیننده کرد             شد و تکیه بر آفریننده کرد

کز این پس به کنجی نشینم چو مور    که روزی نخوردند پیلان به زور

زنخدان فرو برد چندی به جیب          کهبخشنده روزی فرستد ز غیب

نه بیگانه تیمار خوردش نه دوست        چو چنگش رگ و استخوان ماند و پوست

چو صبرش نماند از ضعیفی و هوش     ز دیوار محرابش آمد به گوش

برو شیر درنده باش، ای دغل             مینداز خود را چو روباه شل

چنانسعی کن کز تو ماند چو شیر         چه باشی چو روبه به وامانده سیر؟

چوشیر آن که را گردنی فربه است         گر افتد چو روبه، سگ از وی به است

بهچنگ آر و با دیگران نوش کن            نه برفضله دیگران گوش کن

بخورتا توانی به بازوی خویش               که سعیت بود در ترازوی خویش

چومردان ببر رنج و راحت رسان            مخنث خورد دسترنج کسان

بگیرای جوان دست درویش پیر         نهخود را بیفکن که دستم بگیر

خدارا بر آن بنده بخشایش است        که خلق از وجودش در آسایش است

کرمورزد آن سر که مغزی در اوست    که دون همتانند بی مغز و پوست

کسی نیک بیند به هر دو سرای  که نیکی رساند به خلق خدای

ستاد تخریب و ویران سازی باغ شهریار

یکپارچگی رمز فراموش شده

صدور مدیریت نوین به جهان

چو ,سعدی ,شیر ,ای ,ماند ,باور ,جای سعدی ,خالی است ,سعدی خالی ,و پای ,دست و

مشخصات

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

اسکیس ، راندو و شیت بندی معماری و طراحی شهری ؛ گروه معماری قائم مجله اینترنتی حس عالی . ♥دنیای داستان ها♥ problabeabes ۩۞۩ اللهم عجل لولیک الفرج ۩۞۩ تابلونویسی زهانی بانوی بصیرت س handroom tripunutce